دلیر است و بینا دل و چرب‌گوی زبان‌آوری پهلوانان شاهنامه با تکیه بر ادبیات باستانی ایران

«زبان‌آوری» یا «سخنوری» شخصیت‌های اسطوره‌ای و حماسی پیشینه‌ای دیرینه در ادبیات ایران دارد. فردوسی بسیاری از شخصیت‌های شاهنامه را با صفاتی چون «گوینده»، «سخنور»، «چرب‌زبان»، »چرب‌گوی» و «گشاده‌زبان» معرفی کرده است و آنها را با این صفات ستوده است. برخی اصطلاحات ادبی چون «سخن شیرین» و «زبان شیوا» دقیقا...

Full description

Saved in:
Bibliographic Details
Published in:Zabān va adab-i Fārsī (Online) Vol. 74; no. 243; pp. 1 - 23
Main Authors: عباس آذرانداز, معصومه باقری حسن کیاده
Format: Journal Article
Language:Avestan
Published: University of Tabriz 01-09-2021
Subjects:
Online Access:Get full text
Tags: Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
Description
Summary:«زبان‌آوری» یا «سخنوری» شخصیت‌های اسطوره‌ای و حماسی پیشینه‌ای دیرینه در ادبیات ایران دارد. فردوسی بسیاری از شخصیت‌های شاهنامه را با صفاتی چون «گوینده»، «سخنور»، «چرب‌زبان»، »چرب‌گوی» و «گشاده‌زبان» معرفی کرده است و آنها را با این صفات ستوده است. برخی اصطلاحات ادبی چون «سخن شیرین» و «زبان شیوا» دقیقاً در اوستا کاربرد داشته و به زبان فارسی رسیده و برخی نیز چون ویاخَنه، صفت مهر در مهریشت به معنای سخنوری و زبان‌آوری، تنها به شکل مهجورِ گیاخن در شعر رودکی و برخی لغت‌نامه‌های فارسی چون لغت فُرس اسدی به کار رفته و استمرار نیافته، اما مفهوم آن عنوان یک صفت پهلوانی در متون حماسی و در میان پهلوانان خودی و بیگانه ادامه پیدا کرده است. در این مقاله کوشش می‌شود گسترۀ معنایی «زبان‌آوری» که ویژگی مشترک ایزد مهر، زرتشت پیامبر، پهلوانانی چون گرشاسب، سام، رستم و گیو، و حتی پهلوانان تورانی است در متون ایرانی از گاهان تا شاهنامه بررسی شود.
ISSN:2251-7979
2676-6779
DOI:10.22034/perlit.2021.45543.3070