تحلیل انتقادی استعارههای عشق در آثار مولوی، با رویکرد شناختی
عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان میشود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافتهاند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیش...
Saved in:
Published in: | Pizhūhishʹhā-yi baynʹrishtahʹī adabī Vol. 6; no. 11; pp. 270 - 314 |
---|---|
Main Author: | |
Format: | Journal Article |
Language: | English |
Published: |
Institute for Humanities & Cultural Studies
01-11-2023
|
Subjects: | |
Online Access: | Get full text |
Tags: |
Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
|
Summary: | عشق از مفاهیم اساسی عرفان اسلامی و اساس آفرینش در منظر عرفاست و شناخت عرفان اسلامی بی شناخت عشق ممکن نیست. سخن عرفا به دلیل این که اغلب در حالات بی خودی بیان میشود یا این که بیانگر معارفی است که در حالات بی خودی بدان دست یافتهاند، لذا سراسر استعاری و نمادین است و برای دستیابی به بنیان تفکر و اندیشة عرفا لازم است تا سخنانشان تحلیل و تأویل شود. در این مقاله با یاری از نظریة مفهومی استعاره، تعابیر عشق در آثار مولوی را تحلیل کردیم و بدین نتیجه رسیدم که استعارههای «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» و «عشق خداست»، سه کلید مفهومی عشق هستند و دو کلید مفهومی «عشق معشوق است» و «عشق شاه است» از کلان استعاره «عشق خداست» برآمدهاند.زبان استعاری مولوی، زبان اساطیری است و ساختار ذهنی وی منطبق بر اندیشههای کهن است زیرا آثار زبانی و اندیشگانی روایات کهن درباره شاه و معشوق و خدا و عشق و آفرینش همچنان در متونی که مولوی خوانده بود و در باورهای عامه و فضای جامعة وی برجای بوده است و چه بسا مولوی بدون اراده به چنین شناختی از عشق رسیده بود و آن را دارای چنان ویژگیهایی میدانست. |
---|---|
ISSN: | 2717-3224 |
DOI: | 10.30465/lir.2023.43467.1635 |